بهای تمام شده تولید چیست ؟
بهای تمام شده کالای تولید شده عبارت است از مجموع هزینه های که یک شرکت تولیدی بابت ساختن یک کالا و عرضه آن محصول در شرکت های تولید کننده متحمل می شود. یعنی تمامی هزینه هایی که می شود تا یک محصول از خرید مواد اولیه تا رسیدن به دست مصرف کننده نهایی برسد محاسبه می شود.
به عبارتی بهای تمام شده تولید یا بهای تمام شده کالای تولیدی، هزینههای مستقیمی است که توسط شرکت تولیدی برای تولید کالا صورت میگیرد. این هزینه ها می تواند عملیاتی با دخالت مستقیم در تولید یا غیر عملیاتی باشد.
بهای تمام شده کالا در تولید چیست ؟.
مفهوم “بهای تمام شده کالای ساخته شده” به این معنا است که قیمت نهایی کالایی که ساخته میشود، شامل هزینههای مستقیم و غیر مستقیمی است که در فرآیند تولید آن نقش داشتهاند. به طور کلی، این مبلغ شامل هزینههای مستقیم نیروی کار (دستمزد) و مواد اولیه در تولید محصول موردنظر است. به زبان سادهتر، بهای تمام شده کالای فروش رفته به هزینههای تولید و ساخت محصولاتی که یک شرکت تولیدی متحمل می شود، اشاره میکند.
بهای تمام شده کالای ساخته شده.
حسابداری بهای تمام شده در تولید چگونه است.
در این مبلغ، هزینههای غیرمستقیم مانند هزینه بازاریابی در نظر گرفته نمیشوند. برای محاسبه این مبلغ، حسابداران از فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته در شرکت تولیدی و البته از یک نرمافزار مالی پیشرفته استفاده میکنند
فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته در شرکت تولیدی.
۱. روش FIFO (First-In, First-Out)
روش FIFO یکی از مفاهیم بسیار مهم و پرکاربرد است که در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) در حسابداری به کار میرود. این روش با توجه به زمان ورود کالاها به انبار، تعیین میکند کدام کالاها اولین بار فروخته میشوند
مبانی اصلی روش FIFO
در روش FIFO، تضمین میشود که کالاهایی که قدیمیترین هستند اولین بار فروخته میشوند. این روش بر مبنای اصل اجتناب از قدیمیترین موجودیها برای کاهش مخارج مرتبط با موجودی نگهداری مبتنی است. بنابراین، فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته با توجه به قیمت واحدهای قدیمیترین موجودیها محاسبه میشود.
مثال عملی فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته به روش FIFO.
برای درک بهتر روش FIFO، یک مثال عملی را در نظر بگیرید. فرض کنید شما یک فروشگاه الکترونیک دارید و به تازگی دستگاههای موبایل را به موجودی خود اضافه کردهاید. زمان ورود دستگاهها به انبار به ترتیب به صورت زیر بوده است:
1. ۱۰ دستگاه موبایل از مدل A در تاریخ ۱ بهمن وارد شدهاند با هزینه 500 دلار به ازای هر دستگاه.
2. ۱۵ دستگاه موبایل از مدل B در تاریخ ۱۵ بهمن وارد شدهاند با هزینه 600 دلار به ازای هر دستگاه.
3. ۲۰ دستگاه موبایل از مدل C در تاریخ ۱ اسفند وارد شدهاند با هزینه 550 دلار به ازای هر دستگاه.
حال فرض کنید در تاریخ ۱۰ اسفند، شما ۲۵ دستگاه موبایل را به مشتریان فروختهاید. بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) با استفاده از روش FIFO را محاسبه میکنیم:
1. ابتدا، ۱۰ دستگاه موبایل از مدل A که در تاریخ ۱ بهمن وارد شدهاند، اولین بار فروخته میشوند. بنابراین:
COGS = (۱۰ دستگاه * 500 دلار) = 5,000 دلار
2. سپس، ۱۵ دستگاه موبایل از مدل B که در تاریخ ۱۵ بهمن وارد شدهاند، فروخته میشوند. بنابراین:
COGS = (۱۰ دستگاه * 500 دلار) + (۱۵ دستگاه 600 دلار) = 5,000 دلار + 9,000 دلار = 14,000 دلار
3. در نهایت، ۵ دستگاه موبایل از مدل C که در تاریخ ۱ اسفند وارد شدهاند، فروخته میشوند. بنابراین:
COGS = (۱۰ دستگاه * 500 دلار) + (۱۵ دستگاه 600 دلار) + (۵ دستگاه 550 دلار) = 5,000 دلار + 9,000 دلار + 2,750 دلار = 16,750 دلار
بنابراین، بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) با استفاده از روش FIFO برابر با 16,750 دلار است.
مزایا و معایب روش FIFO.
مزایا:
- معقولیت و شفافیت: روش FIFO به معنای طبیعیترین ترتیب فروش کالاها عمل میکند و از میانگینگیری ساده استفاده میکند.
- مناسب برای کسب و کارهایی که کالاهایشان در طول زمان ارزش متفاوتی دارند.
معایب:
- ممکن است در شرایطی که قیمتهای واحدها به شدت تغییر کند، به مشکل بخورد.
- در برخی موارد، ممکن است COGS با دقت واقعی هزینههای تولید را نشان ندهد.
روش FIFO یکی از روشهای مهم و پرکاربرد در فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) است. با توجه به اصول این روش، میتوانید به صورت شفاف و دقیق هزینههای مرتبط با تولید و فروش محصولات خود را محاسبه کنید. در نهایت، انتخاب روش مناسب برای کسب و کار شما وابسته به ویژگیهای موجودی کالاها و استراتژی مالی شما است
فرمول FIFO:
COGS = (هزینه خرید اولیه تعداد * کالاهای فروخته شده) + (هزینه خرید ثانویه تعداد * کالاهای فروخته شده) + …
در اینجا، هزینه خرید اولیه به معنای هزینهای است که برای خرید اولین دسته کالاها پرداخت شده است، و هزینه خرید ثانویه به معنای هزینهای است که برای خرید دسته دوم کالاها پرداخت شده است و الی آخر.
روش LIFO یا (Last in – First Out)
روش LIFO (Last-In, First-Out) یکی از روشهای اساسی برای فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) است. این روش بر مبنای یک اصل عمل میکند یعنی آخرین کالاهایی که به انبار افزوده شدهاند، اولین کالاهایی هستند که از آن خارج میشوند. در این بخش، به بررسی جزئیات و مزایا و معایب روش LIFO پرداخته و نحوه عملکرد آن را توضیح میدهیم.
مبانی اصلی روش LIFO
- آخرین ورود، اولین خروج: این اصل به معنای آن است که آخرین کالاهایی که به انبار افزوده میشوند، ابتدا فروخته میشوند. به عبارت دیگر، کالاهای جدیدتر به عنوان اولین کالاها در فروش در نظر گرفته میشوند.
- کاهش ارزش موجودی: در روش LIFO، ارزش موجودی انبار در دورههای مختلف کمتر از واقعیت است. این به این دلیل است که هزینههای کالاهای جدیدتر بالاتر از کالاهای قدیمیتر است.
- تأثیر معکوس در گزارشات مالی: استفاده از روش LIFO ممکن است باعث ایجاد تأثیر معکوس در گزارشات مالی کسب و کار شود، به عبارت دیگر، سود گزارشی (سود در گزارشهای مالی) در دورههای با ارزشی ممکن است کاهش یابد.
مثال عملی فرمول بهای تمام شده به روش LIFO
برای درک بهتر روش LIFO، یک مثال عملی را در نظر بگیرید
فرض کنید شما یک فروشگاه پوشاک دارید. وضعیت موجودی انبار و هزینههای خرید پوشاک به صورت زیر است:
– در تاریخ ۱ مرداد، ۱۰۰ عدد پیراهن با هزینه 20 دلار به انبار افزوده شدند.
– در تاریخ ۱۵ مرداد، ۲۰۰ عدد شلوار با هزینه 30 دلار به انبار افزوده شدند.
– در تاریخ ۱ شهریور، ۱۵۰ عدد کت با هزینه 25 دلار به انبار افزوده شدند.
حال فرض کنید در تاریخ ۱۵ شهریور، شما ۲۵۰ عدد پیراهن را فروختهاید. با استفاده از روش LIFO، بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) به این صورت محاسبه میشود
1. آخرین کالاهایی که به انبار افزوده شدهاند، پیراهنها هستند. بنابراین، هزینهی این پیراهنها به عنوان COGS محاسبه میشود:
COGS = (۲۵۰ عدد * 20 دلار) = 5,000 دلار
2. حالا به ترتیب، ۱۵۰ عدد کت از تاریخ ۱ شهریور و سپس ۱۰۰ عدد شلوار از تاریخ ۱۵ مرداد به عنوان COGS محاسبه میشوند.
مزایا و معایب روش LIFO
مزایا:
- مناسب برای شرایط افزایش قیمتها: روش LIFO مناسب برای کسب و کارهایی است که قیمتها در طی دوره مالی افزایش مییابد؛ چرا که با استفاده از این روش میتوان هزینههای تولید را افزایش داد و به صورت معقولی فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته را محاسبه کرد.
- کاهش سود مالی: استفاده از روش LIFO معمولاً باعث کاهش سود مالی در گزارشات مالی میشود که ممکن است منجر به کاهش مالیاتها شود.
معایب:
- پیچیدگی محاسباتی: محاسبه COGS با استفاده از روش LIFO معمولاً پیچیدهتر از روشهای دیگر است، زیرا نیاز به پیگیری دقیق و تعیین کالاهایی دارد که به انبار افزوده شدهاند.
- تأثیر معکوس در گزارشات مالی: استفاده از روش LIFO ممکن است باعث تأثیر معکوس در سود گزارشی شود، چرا که هزینههای کالاهای جدیدتر به عنوان COGS در نظر گرفته میشوند و این میتواند ابهامزا باشد.
روش LIFO یکی از روشهای مهم و پرکاربرد در فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) است. با توجه به مزایا و معایب این روش، انتخاب آن وابسته به ویژگیهای موجودی کالاها و نیازهای مالی کسب و کار شما است. در هر صورت، درک عمیق از این روش اهمیت دقت و شفافیت در حسابداری را نشان میدهد و به بهبود مدیریت مالی کمک میکند.
فرمول LIFO:
COGS = (هزینه پرداختی برای آخرین خرید تعداد کالاهای فروخته شده) + (هزینه خرید قبل از آخرین خرید تعداد واحدهای فروخته) + …
در اینجا،هزینه پرداختی برای آخرین خرید به معنای هزینهای است که برای خرید آخرین دسته کالاها پرداخت شده است، و هزینه خرید قبل از آخرین خرید به معنای هزینهای است که برای خرید دسته قبل از آخرین کالاها پرداخت شده است.
فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) به روش میانگین موزون.
روش Weighted Average (یا به معنای فارسی: میانگین موزون) یکی از روشهای مهم و مورد استفاده در حسابداری و مدیریت مالی برای محاسبه فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) است. این روش به صورت میانگین موزون هزینه واحدها به عنوان COGS استفاده میشود. در این بخش، به توضیح دقیق و گستردهای از روش Weighted Average میپردازیم و نحوه عملکرد آن را در محاسبات حسابداری مورد بررسی قرار میدهیم.
مبانی اصلی روش Weighted Average.
– میانگین موزون: روش Weighted Average بر اساس میانگین وزندار هزینه واحدها عمل میکند. این به این معناست که هر کالا با توجه به مقدار واحدها و هزینههای آن، وزن دار میشود. به عبارت دیگر، کالاهای با هزینه بالاتر در محاسبه COGS وزن بیشتری دارند.
– دقت و شفافیت: روش Weighted Average به تمام کالاهای موجود در انبار توجه میکند و همچنین به تغییرات هزینهها در طول زمان حساس است. این به دقت و شفافیت در حسابداری کمک میکند.
– مناسبی برای موجودیهای مختلف: این روش برای کسب و کارهایی که موجودی کالاهایشان معمولاً متفاوت و با هزینههای متنوعی دارند، مناسب است.
محاسبه COGS با روش Weighted Average
برای محاسبه COGS با استفاده از روش Weighted Average، مراحل زیر را دنبال میکنیم:
1. محاسبه مجموع واحدها: ابتدا باید مجموع تعداد واحدهای کالاها را محاسبه کنید. این تعداد شامل تمام واحدهای موجود در انبار در دوره مالی مورد نظر است.
2. محاسبه مجموع هزینهها: سپس باید مجموع هزینههای تمام کالاها را محاسبه کنید. این مجموع به معنای مجموع هزینههای تمام واحدها است.
3. محاسبه میانگین موزون: برای محاسبه میانگین وزندار هزینه واحدها، مجموع هزینهها را بر تعداد واحدها تقسیم میکنید. این مقدار به عنوان هزینه واحد میانگین برای COGS استفاده میشود.
4. محاسبه COGS: در نهایت، COGS را با ضرب هزینه واحد میانگین در تعداد واحدهای فروخته شده در دوره محاسبه میکنید.
مثال عملی برای محاسبه فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته به روش میانگین موزون
برای درک بهتر روش Weighted Average، یک مثال عملی را در نظر بگیرید:
– در تاریخ ۱ آذر، ۱۰۰ عدد محصول A با هزینه 10 دلار به انبار افزوده شدند.
– در تاریخ ۱۵ آذر، ۱۵۰ عدد محصول B با هزینه 15 دلار به انبار افزوده شدند.
– در تاریخ ۱ دی، ۲۰۰ عدد محصول C با هزینه 20 دلار به انبار افزوده شدند.
حال فرض کنید در تاریخ ۱۵ دی، شما ۲۵۰ عدد محصول را به مشتریان فروختهاید. به کمک روش Weighted Average، بهای تمام شده کالای فروش رفته را محاسبه میکنیم:
1. مجموع تعداد کالاها: (100 عدد + 150 عدد + 250 عدد = 500 عدد)
2. مجموع هزینهها: ((100 عدد * 10 دلار) + (150 عدد * 15 دلار) + (200 عدد * 20 دلار) = 10,000 دلار + 2,250 دلار + 4,000 دلار = 16,250 دلار)
3. میانگین موزون هزینه کالاها: (16,250 دلار/500 عدد = 32.5 دلار برای هر واحد)
4. COGS: (250 عدد * 32.5 دلار = 8,125 دلار)
بنابراین، بهای تمام شده با استفاده از روش Weighted Average برابر با 8,125 دلار است.
مزایا و معایب روش Weighted Average.
مزایا:
- دقت و شفافیت: روش Weighted Average به صورت دقیق به تمام واحدها و هزینههای آنها توجه میکند و از ابهام در گزارشات مالی جلوگیری میکند.
- مناسبی برای موجودیهای مختلف: این روش به خوبی برای کسب و کارهایی مناسب است که موجودی کالاهایشان معمولاً متفاوت و با هزینههای متنوعی دارند.
معایب:
- عدم تطابق با واقعیت: در برخی مواقع، COGS ممکن است با تغییرات هزینههای واحدها در طول زمان به تطابق نیافته باشد و به هزینههای واقعی تولید نزدیک نباشد.
- ممکن است به سود دوراندازی منجر شود: اگر هزینههای کالاها به طور ناعادلانه و بدون توجه به ارزش واقعی آنها تخصیص یابد، ممکن است به سود دوراندازی منجر شود.
روش Weighted Average یکی از روشهای مهم و مورد استفاده در حسابداری و مدیریت مالی برای محاسبه COGS است. با توجه به دقت و شفافیت این روش و مناسبی آن برای موجودیهای متفاوت، این روش در حسابداری کسب و کارهای مختلف بسیار کارآمد است. انتخاب روش مناسب برای COGS وابسته به ویژگیهای موجودی کالاها و نیازهای مالی شماست، و درک عمیق از روش Weighted Average به بهبود مدیریت مالی و اتخاذ تصمیمات بهینه کمک میکند.
فرمول بهای تمام شده کالای فروش رفته به روش میانگین موزون.
[COGS = (میانگین موزون هزینه کالاها / تعداد واحدهای فروخته)]
میانگین مووزن هزینه کالاها برابر با مجموع هزینههای کالاهای موجود در انبار تقسیم بر تعداد کل کالاهای موجود در انبار است.
نتیجهگیری
انتخاب روش مناسب برای محاسبه COGS بستگی به نوع کسب و کار، موجودی کالاها و استراتژی مالی دارد. باید توجه داشت که مدیریت صحیح موجودی و دقت در ثبت هزینههای مرتبط با تولید یا تهیه کالاها از اهمیت ویژهای برخوردارند.
بهای تمام شده شرکتهای تولید کننده به زبان ساده
تفاوت بهای تمام شده کالای ساخته شده و فروش رفته چیست ؟
بهای تمام شده کالای ساخته شده شامل هزینههای مواد اولیه خریداری شده، دستمزد کارکنان و همه هزینه هایی که در تولید محصول نقش دارند می باشد. این بها در ترازنامههای مالی (سمت راست ترازنامه) با عنوان موجودی کالا با ماهیت دارایی ذکر میشود. اما زمانی که یک کالا بهفروش میرسد، قیمت نهایی کالای ساخت شده از انبار خارج شده و به بهای تمام شده کالای فروش رفته تبدیل میشود. این هزینه در گزارش صورت سود و زیان باعث کاهش حساب درآمد فروش خواهد شد.
مزایای حسابداری تولیدی یا صنعتی
حسابداری صنعتی دارای مزایای متعددی است که در مدیریت کسب و کارها و تصمیمگیریهای استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد. برخی از مزایا و فواید حسابداری صنعتی عبارتند از:
کنترل هزینهها: حسابداری صنعتی به مدیران کسب و کار امکان میدهد تا هزینههای مختلف را کنترل کنند و برای کاهش هزینهها و افزایش سودآوری مدیریت بهینه را اجرا کنند. اطلاعات حسابداری صنعتی مربوط به هزینهها و درآمدها در انجام این کار و نمایش گردش موجودی کالا بسیار مفید است.
برنامهریزی مالی: حسابداری صنعتی امکان برنامهریزی مالی دقیق را فراهم میکند. با بررسی اطلاعات مالی و میزان درآمد و هزینههای مورد انتظار، مدیران میتوانند برنامههای مالی و بودجهبندی را برای دستیابی به اهداف مشخص تعیین کنند و عملکرد مالی را پیگیری کنند.
ارزیابی عملکرد: حسابداری صنعتی به مدیران امکان میدهد عملکرد کسب و کار را به صورت دقیق ارزیابی کنند. با مشاهده اطلاعات مالی و معیارهای عملکرد، مدیران میتوانند بهبودهای لازم را تشخیص و تصمیمگیریهای مبتنی بر دادهها انجام دهند.
ارتباط با سایر ذینفعان: حسابداری صنعتی ارتباط مؤثر با سایر ذینفعان کسب و کار مانند سرمایهگذاران، بانکها، مشتریان و عاملان داخلی را تسهیل میکند. اطلاعات مالی قابل فهم و قابل اعتماد که از طریق حسابداری صنعتی ارائه میشود، به سایر ذینفعان اعتماد و اطمینان میبخشد.
با توجه به این مزایا، حسابداری صنعتی برای کسب و کارها اهمیت بسیاری دارد و در فرآیند مدیریت و تصمیمگیریهای استراتژیک به طور گسترده استفاده میشود.
نحوه محاسبه ی بهای تمام شده در حسابداری صنعتی
فرمول بهای تمام شده کالای ساخته شده
محاسبه بهای تمام شده در حسابداری صنعتی به استفاده از فرمولها و روشهای خاصی بستگی دارد. اما روش معمول برای محاسبه بهای تمام شده کالای تولیدی عبارت است از:
بهای تمام شده کالای فروش رفته = هزینههای مستقیم + هزینههای غیرمستقیم
هزینههای مستقیم: این هزینهها شامل دستمزد نیروی کار و هزینههای مواد مصرفی است که در فرآیند تولید کالاهای فروش رفته استفاده میشوند. این هزینهها باید به درستی محاسبه شوند و به صورت مستقیم و بر اساس فاکتورهای تولید، به کالاهای فروش رفته تخصیص داده شوند.
هزینههای غیرمستقیم: این هزینهها شامل هزینههایی است که به طور غیرمستقیم در فرآیند تولید تأثیر دارند، مانند هزینههای بازاریابی، هزینههای مدیریتی، هزینههای اجاره و سایر هزینههای عملیاتی. این هزینهها به طور معمول در محاسبات بهای تمام شده کالای فروش رفته لحاظ نمیشوند.
با جمعآوری هزینههای مستقیم و غیرمستقیم، بهای تمام شده کالای فروش رفته را میتوان محاسبه کرد. این مبلغ نشان میدهد که هزینههایی که در تولید کالای فروش رفته وارد شده است، چقدر بوده است.
معمولاً برای محاسبه بهای تمام شده کالاهای تولیدی، سیستمهای حسابداری مدرن و نرمافزارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند که امکان محاسبه دقیق این مبلغ را فراهم میکنند.
تفاوت بین بهای تمام شده کالای ساخته شده و فروش رفته
تفاوت بین بهای تمام شده کالای ساخته شده و بهای تمام شده کالای فروش رفته در حسابداری صنعتی در محتوا و محاسبه است. دقت کنید که این مفاهیم مرتبط با یک محصول خاص در فرآیند تولید و فروش آن است.
بهای تمام شده کالای ساخته شده (Cost of Goods Manufactured – COGM)
بهای تمام شده کالای ساخته شده شامل تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با فرآیند تولید یک محصول است. این هزینهها شامل هزینههای مواد مستقیم، دستمزد نیروی کار مستقیم و سایر هزینههای تولید مستقیم مانند اجاره تجهیزات و هزینههای نگهداری است. همچنین برای محاسبه سود یا زیان ناشی از تولید محصول مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً در صورت سیستم حسابداری موجود در کسب و کار گزارش میشود.
بهای تمام شده کالای فروش رفته (Cost of Goods Sold – COGS)
بهای تمام شده کالای فروش رفته شامل هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با تولید و فروش یک محصول است. این هزینهها شامل هزینههای مواد مستقیم، دستمزد نیروی کار مستقیم و سایر هزینههای تولید و توزیع مانند هزینههای بستهبندی و حمل و نقل است. بهای تمام شده کالای فروش رفته برای محاسبه سود یا زیان ناشی از فروش محصول مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً در صورت سیستم حسابداری موجود در کسب و کار گزارش میشود.
بنابراین، تفاوت اصلی بین این دو مفهوم در این است که بهای تمام شده کالای ساخته شده مرتبط با تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با تولید محصول است، در حالی که بهای تمام شده کالای فروش رفته مربوط به تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با تولید و فروش محصول است.
بهای تمام شده چگونه محاسبه می شود؟
فرمول و نحوه محاسبه بهای تمام شده کالا باتوجه به ماهیت کسب و کار شما متفاوت است. در ادامه، چند فرمول برای محاسبه بهای تمام شده کالاها ارائه شده است:
فرمول بهای تمام شده کالای خریداری شده
- فرمول خرید خالص= خرید طی دوره + اضافات خرید – (برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید+ کسورات خرید)
- فرمول موجودی کالای پایان دوره = تعداد کالای موجود در انبار × بهای هر کالا
- بهای تمامشده کالای تولیدشده = بهای تمام شده کالا در جریان تولید – موجودی کالای در جریان ساخت پایان دوره
- موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص
- فرمول بهای تمامشده کالای فروختهشده= موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره
جمع بندی
جالب است بدانید که حسابدار در شرکت تولیدی با سایر شرکت ها وظیفه ای متفاوت دارد که یکی از این تفاوت ها در نحوه محاسبه بهای تمام شده محصولات تولیدی است. هدف نهایی در حیطه ی حسابداری صنعتی، محاسبه بهای تمام شده یک واحد محصول است که بر پایه سه عنصر اصلی سربار، موارد مستقیم مصرفی و همچنین دستمزد مستقیم است. فایل قرار داده شده در این مقاله شما را در این راه همراهی می کند.
بهای تمام شده کالای ساخته شده تمامی هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تولید محصول را احاطه می کند و در واقع محاسبه سود یا زیان ناشی از تولید محصول است. برای محاسبه بهای تمام شده کالای ساخته شده، هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با تولید باید دقیقا شناسایی شود.
از نظر حسابدار، بهای تمام شده کالای ساخته شده چه هزینههایی در تولید کالای ساخته شده تحمیل شده. همچنین به حسابدار کمک میکند تا تولید و مدیریت مناسب را داشته باشند.
حسابداری بهای تمام شده چیست ؟
حسابداری بهای تمام شده نوعی از حسابداری است که به مجموع هزینههای مربوط به تولید و ارائه یک محصول یا خدمات میپردازد. حسابداران بهای تمام شده هزینههای مستقیم و غیرمستقیم سازمان مانند نیروی کار، مواد، موجودی و سربار را دنبال می کند.
نمونه آنالیز بهای تمام شده در این محصول آورده شده است
نمونه سوال بهای تمام شده کالای ساخته شده
الف) ۱۲۰۰۰۰ ریال ب)۹۰۰۰۰ ریالج)۱۵۰۰۰۰ ریال د) ۳۰۰۰۰ ریال
جواب : برای محاسبه موجودی کالای پایان دوره طبق صورت زیر عمل میکنیم فقط کافیست عددهای داده شده را جایگذاری نماییم تا به جواب برسیم.
موجودی کالای اول دوره ۶۰۰۰۰
اضافه میشود:
خرید طی دوره ۲۱۰۰۰۰
بهای تمام شده کالای اماده برای فروش ۲۷۰۰۰۰
کسر میشود:
موجودی کالای پایان دوره ؟؟؟؟؟
بهای تمام شده کالای فروش رفته ۱۸۰۰۰۰
حال برای محاسبه موجودی کالای پایان دوره ان را به صورت یک معادله (۱۸۰۰۰۰=؟؟؟؟ – ۲۷۰۰۰۰ ) مینویسیم پس اگر
۱۸۰۰۰۰ -۲۷۰۰۰۰ =؟؟؟؟ باشد ۹۰۰۰۰=؟ میشود.
پس گزینه ب صحیح است.
۲.اگر نرخ دستمزد عادی آقای محمدی یکی از کارکنان شرکت تولیدی ۱۲۵۰۰ ریال باشد و ساعت کار ماهانه وی ۲۲۰ ساعت باشد.
مطلوب است:انجام ثبت لازم در دفتر روزنامه عمومی
**نکته ** ساعات کار عادی هر شخص روزانه ۸ هفته ای ۴۴ و ماهانه ۱۷۶ ساعت میباشد. با توجه به این نکته به حل مثال مربوطه می پردازیم.
جواب : ابتدا باید ساعات کار عادی آقای محمدی در ماه که معادل ۱۷۶ ساعت است را در نرخ دستمزد ساعتی وی که ۱۲۵۰۰ می باشد ضرب کنیم.
۲۲۰۰۰۰۰ =۱۲۵۰۰ *۱۷۶
جواب به دست آمده جمع دستمزد عادی او در یک ماه است.
بعد از آن مدت ساعات کار کرده وی در طول یک ماه که ۲۲۰ ساعت میباشد را از ساعت کار عادی ماهانه او یعنی ۱۷۶ کسر میکنیم تا ساعت اضافه کار به دست آید.
۴۴=۱۷۶-۲۲۰
حال باید ساعت اضافه کار را در نرخ دستمزد ساعتی و در ۱.۴ ضرب کنیم.
توجه : ۱.۴ در واقع همان ۴۰٪ می باشد در صورتی که یک کارگر بیشتر از ساعات کار عادی فعالیت نماید در این حالت علاوه بر دستمزد عادی خود ۴۰٪ اضافه بر مزد عادی خود دریافت می کند .
پس : ۷۷۰۰۰۰=۱.۴ *۱۲۵۰۰*۴۴
ثبت نمونه سند حسابداری بهای تمام شده در دفتر روزنامه :
کالای در جریان ساخت : در مقابل این حساب در سمت بدهکار دفتر روزنامه مبلغ دستمزد عادی نوشته می شود.
کنترل سربار ساخت : در مقابل این حساب در سمت بدهکار دفتر روزنامه مبلغ اضافه کار را می نویسیم.
کنترل حقوق و دستمزد:در مقابل این حساب در سمت بستانکار دفتر روزنامه جمع کل که شامل مبلغ دستمزد عادی و مبلغ اضافه کار می باشد را می نویسیم.
کالای در جریان ساخت ۲۲۰۰۰۰۰ | |
کنترل سربار ساخت ۷۷۰۰۰۰ | |
کنترل حقوق و دستمزد ۲۹۷۰۰۰۰ |